ماهی
هر وقت میریم هایپر سان، این کولوچه ها باید حتما برن و دقایق طولانی پیش ماهیا باشن تا یه وقت این قزل آلاهای بیچاره حوصله شون سر نره. ایلمان که ماشالله هزار الله اکبر یه جا آروم نمی گیره و از وقتی که راه افتاده باید خودش فروشگاه رو سیر و سیاحت کنه. این بار که رفتیم داشت برای خودش مخالف جهت ما می رفت و گوشش هم بدهکار نبود که دنبال ما حداقل بیاد، تا بهش گفتم ایلمانی بدو بریم ماهی ببینیم و دید ارمیا داره میره اون سمت، سریع برگشت و دنبال ارمیا بدو بدو کرد. آخه نه اینکه خوب می تونه راه بره ، بدو هم می کنه. ای جیگرشو. و این هم بقیه ماجرا: اینجا هم قبل از رفتنه، که اول کولوچه ها رو آماده کردم و رفتم تا...
نویسنده :
مامان ارميا و ایلمان
11:18